محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ «جوکر ۱۴۰۱» نام تنها مستندی است که تا به امروز درباره شرایط حاکم بر کشور در ماههای اخیر ساخته شده است و درعین حال که اثری پرسرعت و جذاب است، از لحاظ سینمایی نیز قابلیت تحلیل جدی دارد.
محتوای این اثر به طور گسترده در روزهای اخیر در محافل مختلف و صفحات مجازی بازتاب پیدا کرده و واکنشهای متناقضی را نیز برانگیخته است. «جوکر ۱۴۰۱» چنان چالش برانگیز از آب درآمده که احتمالا به زودی شاهد نشستهای مختلف تحلیل و بررسی محتوایی آن در نقاط مختلف کشور و همچنین در فضای مجازی خواهیم بود. این مطلب، اما به دنبال آن است که با پرهیز از نقد محتوایی ساخته جدید حسین شمقدری، صرفاً از منظر مؤلفههای مدیوم مستند، به واکاوی کیفیت سینمایی آن بپردازد و نشان دهد که چرا این اثر، با وجود ضرباهنگ بالا و جذابیتهای محتوایی، نمیتواند جایگاه ویژهای در سینمای مستند ایران داشته باشد.
حسین شمقدری که پیشتر با «الف الف پاریس»، «میراث آلبرتا»، «انقلاب جنسی» و «این رل» نشان داده بود سرش برای پرداختن به سوژههای ملتهب اجتماعی درد میکند، حالا با مستند «جوکر ۱۴۰۱» به چالش برانگیزترین موضوع اجتماعی سالهای اخیر ایران ورود کرده و اثر خود را با افتتاحیهای بی پرده و متفاوت آغاز میکند که باعث میشود کمتر بینندهای قید تماشای کامل آن را بزند. «جوکر ۱۴۰۱» به استثنای پلان آخر، شعار نمیدهد و با وجود روشن بودن گرایش سازندگانش، تمام تلاش خود را برای بی طرف به نظررسیدن انجام میدهد؛ به طوری که حتی در مواردی دچار افراط وتفریط هم میشود.
فارغ از هرگونه تحلیل و ارزش گذاری کیفی، حسین شمقدری حالا اولین مستند رسمی درباره ناآرامیهای اخیر ایران را ساخته است که بریدههای آن به شکل جالب توجهی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. اولین و مهمترین مشکل مستند، همین باعجله ساخته شدن آن است. از انتخاب مصاحبه شوندگان و شکل فیلم برداری گرفته تا لحن پلاتوها و حتی آمارهای جسته گریختهای که مستندساز خودش آنها را احصا کرده و با اعتمادبه نفس کامل ارائه شان میدهد. به طورکلی میتوان گفت که «جوکر ۱۴۰۱» به شکلی ناخواسته و در لایههای فرامتنی عمیق تر، میتواند انعکاسی از وضعیت موجود جامعه ایرانی باشد.
رویکرد آماری این مستند شرایط بسیار بدی را برای اثر به وجود آورده و با رسالت سینمای مستند در تضاد است. آمارگیری استقرایی راوی «جوکر ۱۴۰۱» که با موتور در شهر تهران به راه افتاده و فقط صدرهگذر را ملاک ارزیابی خود از شرایط موجود قرار میدهد، گواهی بر بی اعتنایی سازندگان این مستند به رسالت پژوهشی مدیومی است که در آن به ساخت فیلم مشغول اند. عجیب اینکه شمقدری و همکارانش از همین جامعه کوچک صدنفری درصد هم میگیرند و به شکلی سهل انگارانه عدد ۳۰ درصدی حاصل از این پیمایش را تعمیم میدهند.
«جوکر ۱۴۰۱» مستندی است که ظاهرا ریتم تندی دارد، اما در واقع ریتمش از دست فیلم ساز خارج شده و حاصل کار شبیه کلیپهایی تکه چسبانی شده از فضای مجازی است. حاصل پرشهای باورنکردنی در روایت، در مقایسه دو پلان ابتدایی و انتهایی این مستند خودش را نشان میدهد؛ جایی که هرگز نمیفهمیم چرا آن بیانیه طوفانی پس از مجادله با دو خانم با ظاهر عجیبشان، دیدن واکنشهای چند رهگذر و صحبتی کوتاه با دو کارشناس، چنین متحول میشود که از بیانیه کوبنده اش بر سر مزار شهید و شعاردادن در پلانهای ابتدایی، به بیانیه دادن درباره ضرورت اتحاد ملی در پلاتو آخر میرسد. انسجام نداشتن در روایت مستند باعث شده است صحبتهای کارشناسان هم بیهوده به نظر برسد. به عنوان مثال، اگر صحبت با یکی دو خانم مصاحبه شونده اصلی را حذف کنیم، تقریبا نکتهای از دست نمیرود.
این قبیل اقدامات نامتعارف، اما به دیده شدن یک اثر مستند کمک شایانی میکند. نمیتوان انکار کرد که «جوکر ۱۴۰۱» بسیار بیشتر از تصور مخالفانش دیده شده و به طور مشخص بریده هایش در فضای مجازی حسابی گردوخاک به پا کرده است. بااین حال، سازندگان آن نمیتوانند به این موضوع افتخار کنند و آن را ناشی از ارزشهای هنری اثر خود بدانند.
تماشای «جوکر ۱۴۰۱» نشان میدهد که حسین شمقدری بیشتر از آنکه سازنده مستندهای پژوهش محور و مبتنی بر انعکاس باشد، مایل به عبوردادن حقیقت از فیلتر نگاه هنری خودش است. از این منظر، شاید ساختن فیلم درام پیشنهاد بکر و مناسبی برای این فیلم ساز باشد؛ زیرا دستش در عرصه سینمای داستانی بسیار بازتر خواهد بود و از گزند انتقادهایی که ممکن است به آثار مستند او وارد شود نیز در امان خواهد بود.